آريايي, واژه اي موهوم, نژادي ساختگي, سياستي استعماري

اشاره : يكي از بزرگترين علل مرگ و بدبختي در جهان عصرما, پديده اي بنام نژاد پرستي يا راسياليزم بوده كه با آنكه مردم به عواقب شوم آن آگاهند هنوز از ميان نرفته و يكي از مسايل حياتي زمان ما را تشكيل مي دهد. در اين نوشته اين پديده را از اواخر قرن نوزده بررسي كرده و همچنين به ناسيوناليسم افراطي پارسي آريايي كه هديه غربيان به رضاخان بود مي پردازيم…

ناسيوناليسم و نژاد گرايي:

با آغاز موج فتوحات استعماري اروپاييان در قرن 19 ميلادي مسئله نژاد گرايي وسيله اي براي توجيه تسلط و استثمار بود. در واقعه قصد اصلي نژاد گرايان تلقين و اثبات اين مسئله بود و است كه “نژادهاي بشري داراي استعدادها و توانايي هاي ذهني و اجتماعي گوناگون و نابرابري هستند. برخي از نژادها از نظر زيستي ضعيف تر از ساير نژادها مي باشند و توانايي تشكيل و حفظ جوامع متمدن و متجدد را در سطح عالي ندارند, و تنها نژادهاي برترند كه توانايي و لياقت حكومت كردن را در جهت خير و صلاح عمومي و پيشبرد تمدن را دارند. نژادهاي ضعيف تر از انجام اين كار عاجزند.”

غربي ها با لباس علمي پوشاندن به اين نظريه واهي اين امكان را براي استعمارگران فراهم كردند تا اقدامات وحشيانه خود در قتل و غارت مردم مستعمرات را توجيه نمايند.